اسکار نیمایر، فلی، کاندلا، آلوارو سیزا: اینها تنها چند نامی هستند که مردم اغلب با معماری بتن مسلح تندیسوار و هذلولی مرتبط میدانند. اما او،یش موتر چطور؟
موتر پس از جنگ جه، دوم، در پشت پرده آهنین، مهندسی عمران را در آلمان شرقی انجام داد. در دهه 1980، او 74 “هیپرپوسته” بتنی را در سراسر آلمان، از جمله در جزیره زادگاهش روگن در دریای بالتیک ساخته بود. و در فنلاند، لیبی، اردن، طرابلس و کویت. از موتر که در سال 2007 درگذشت، به ،وان «اسکار نیمایر جمهوری دموکراتیک آلمان» یاد میشود.
امروزه کمتر از 50 پوسته موتر هنوز موجود است (بسیاری از آنها پس از اتحاد آلمان در سال 1990 ت،یب شدند، مانند نمونه نمادین برلین. آهورنبلات). اما یکی از پروژه های امضا شده او –Hyparschale در ماگدبورگ، آلمان – اخیراً توسط معماران فون گرکان، مارگ و شرکا (gmp)، دفتر آلم، که به تازگی استادیوم فوتبال رئال مادرید در اسپ،ا را بازسازی کردهاند، بازسازی شده است.
احیا ، Hyparschale Magdeburg
ماگدبورگ با 2 ساعت رانندگی از غرب برلین فاصله دارد Hyparschale Magdeburg بزرگترین سازه بتنی هیپربولیک باقیمانده موتر است. پوسته بتن مسلح که در سال 1969 تکمیل شد روبروی آن قرار دارد Stadthalle Magdeburg، یک تئاتر ا،پرسیونیستی آجری توسط یوهانس گودریتز و ویلهلم دفکه از سال 1928. هر دو در ساحلی بالای رودخانه البه نشسته اند.
ساخت و ساز در آغاز شد Hyparschale Magdeburg در دهه 1960 تحت مدیریت Gerling & Rausch، یک پیمانکار محلی، با استفاده از تورکرت روند. زیر تورکرت در این فرآیند، کارگران ساختم، قالبهایی را از میلگرد و کرکرههای چوبی به شکل مورد نظر معمار ساختند.
Gerling & Rausch، تحت هدایت موتر، از پمپ های اسپری برای پخش یک لایه 7 سانتی متری بتن در بالای قالب استفاده ،د. به طور قابل توجهی، Gerling & Rausch موفق شدند یک منطقه به هم پیوسته را بدون هیچ وقفه ای به چهار پارابولوئید هذلولی که سقف پیچیده ساختمان را تشکیل می دهند، اسپری کنند.
برای سالها، Hyparschale Magdeburg به ،وان یک رویداد چند منظوره و محل برگزاری نمایشگاه مورد استفاده قرار گرفت. اما این ساختمان در سال 1997 بسته شد و بسیاری نگران فرو ریختن آن بودند. خوشبختانه، این سازه در سال 1998 به ،وان یک بنای تاریخی ثبت شد.
با این حال سالهای رها شدن باقی مانده است Hyparschale Magdeburg در حالت متاسف gmp برنده کمیسیون احیای ساختمان در سال 2019 شد که با بازگشایی آن در ژوئن امسال به اوج خود رسید. Hyparschale ماگدبورگ اکنون می تواند میزبان رویدادها و نمایشگاه هایی برای حدا،ر 500 نفر باشد.
به گفته تیم طراحی، ظرفیت باربری سقف با کمک بتن کربنی بازسازی و افزایش یافته است. gmp همچنین دهانه های بزرگی را که بین پوسته ها قرار دارد، که در غیر این صورت به ،وان نور سقف شناخته می شود، بازسازی کرد. (این ویژگی ها اندکی پس از افتتاح ساختمان در سال 1969 آجرکاری شده بودند.)
برای اینکه مکان من، برای نیازهای مدرن باشد، gmp ساختارهای جدیدی را در داخل سالن طراحی کرد. این اتاق های مکعبی شکل میزبان گا،ی ها هستند و توسط پل های عابر پیاده به هم متصل می شوند. آنها برای حفظ یک فضای باز بزرگ و مرکزی در زیر سقف منحنی سینوسی طراحی شده بودند.
سقف بتنی دو انحنای وسیع ساختمان، مساحتی به ابعاد 150 فوت در 150 فوت را بدون ستون های داخلی پوشش می دهد. سطح سقف به چهار ،مت مساوی ت،یم می شود که هر کدام دارای هندسه منحنی دوگانه خاص خود هستند. در بین ،متهای سقف، نورگیرهای نواری فراوان هستند که مرکز سالن را با روزنهای ستارهدار روشن میکنند.
ظهور Glasarkitektur
معماری شیشه ای در اوایل قرن بیستم در آلمان رایج شد. همه چیز از زم، شروع شد که در سال 1914، نویسنده آلم، رویایی، پل شیربارت، مطالبی را منتشر کرد Glasarkitektur که دنیایی اتوپیایی و آینده را توصیف می کند که در آن ساختمان ها به جای سنگ تراشی از شیشه ساخته می شدند. Scheerbart معتقد بود که این سازه های شیشه ای و جامعه برابری طلب که آن را ساخته است، “بهشت روی زمین” را به ارمغان می آورد.
مورخ کریس رهورست اشاره کرد که Scheerbart با برونو تاوت دوست بود. در همان سال، در سال 1914، Taut قانون متعارف خود را وقف کرد آلاچیق شیشه ای در نمایشگاه Werkbund در کلن، آلمان، به Scheerbart. کتاب افسانه ای تاوت، معماری آلپ، اندکی پس از آن در سال 1919 منتشر شد.
معماری آلپ تأثیر شگرفی بر معمار، مانند والتر گروپیوس، میس ون در روهه و پیتر برنز داشت. دسترسی تاوت به خوبی درک شده است، اما رابطه فکری او با Scheerbart تا سال 1959 در متنی از Rayner Banham که به آینده پژوه آلم، حق کامل او را می داد شناخته نشد.
او،یش موتر در سال 1934، 20 سال پس از انتشار رساله Scheerbart به دنیا آمد، اما با این وجود تحت تأثیر او، Taut و شاگردان آنها قرار گرفت.
حفظ میراث او،یش موتر
موتر دوران کودکی خود را در بینز آلمان، جزیره ای در دریای بالتیک گذراند. خانواده او صاحب یک شرکت ساختم، بودند که در سال 1953 توسط جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR) ملی شد. در سال 1958، موتر ،بوکار ساختم، خانوادهاش را به دست گرفت، هرچند که اکنون متعلق به جمهوری دموکراتیک آلمان بود. او اقدام به ساخت پوسته های بتنی خود در سراسر اروپای مرکزی، اسکاندیناوی و خاورمیانه کرد.
تا اینکه در سال 1990، تحت اتحاد مجدد آلمان، تجارت خانوادگی موتر به کشور بازگردانده شد. در آن سال، از GDR منقرض شده دوباره به دست خصوصی تبدیل شد. اما اتحاد برای موتر یا میراث او مهربان نبود. او در سال 1993 اعلام ورش،تگی کرد. و چندین سازه بتنی او مانند برج نجات نجات غریق (1975) در بینز، و آهورنبلات در برلین (1973) ت،یب شده اند.
به لطف تلاش های gmp، بزرگترین هایپرشل باقی مانده موتر برای نسل های آینده زنده خواهد ماند. استفان شوتز، شریک اجرایی در gmp، تیم طراحی را رهبری کرد. شوتز در بی،های گفت: «پیشنیاز اساسی هر تبدیل موفق، قدرد، از آنچه دیگران در گذشته ایجاد کردهاند، است.
شوتز ادامه داد: “همراه با ژست بزرگ او،یش موتر از سقف جارو، ما چراغ های سقفی روب، شکل را دوباره باز کردیم تا همانطور که در ابتدا در نظر گرفته شده بود، آنها یک بار دیگر بال های چهار پوسته را بلندتر کنند و فضای داخلی را با نور روز فراوان آغشته کنند.”
منبع: https://www.archpaper.com/2024/07/gmp-restore-concrete-hypers،-building-ulrich-،/